Authors
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
با کودتای فوریه 1921 مقدمات تشکیل سلسلۀ پهلوی توسط در ایران فراهم آمد. در این روند، رضاشاه پهلوی به تدریج پس از تثبیت قدرت خود از بریتانیا دور شد و تصویری به مثابۀ دشمن از این قدرت به دست داد. اگرچه ایران تحت حکومت رضاشاه مناسبات کاملاً دوستانهای با رژیم نوپای شوروی نداشت، اما لبۀ تیز دشمنی رضاشاه متوجه بریتانیا بود. پس از برافتادن رضاشاه به مساعی بریتانیا در خلال جنگ جهانی دوم، محمد رضاشاه پهلوی نیز تقریباً همین مسیر را طی کرد. وی همواره با بزرگنمایی خطر شوروی سعی در نزدیکی بیشتر به آمریکا کرد. در واقع هدف محمد رضاشاه از اتخاذ این رویکرد تثبیت رژیم خود در ذیل اتحاد با اردوگاه غرب در خلال جنگ سرد بود. بدین ترتیب مشاهده میشود که در طول سده بیستم میلادی پادشاهان پهلوی همواره در پویشهای خارجی ایران تصویری از دشمن به نمایش گذاشتند. این مقاله در صدد تحلیل چگونگی این مسأله و ریشهیابی تاریخی آن است، چرا که پرداختن به این مسأله میتواند در بازشناسی رویکرد کارگزاران سیاسی ایران نسبت به عنصر غرب مفید به فایده باشد. در این جهت نویسنده این پرسش را مطرح میکند که چگونه میتوان در یک بستر تاریخی، ساخت تصویر دشمن را در ساختار ادراکی رهبران سیاسی ایران نسبت به قدرتهای بزرگ در خلال قرن بیستم تا وقوع انقلاب اسلامی فوریه 1979 توضیح داد؟ در پاسخ به این پرسش، نویسنده به این فرضیه دست یافت که با آغاز مناسبات سیاسی ایران در عصر قاجار از 1798 با عنصر غرب (قدرتهای بریتانیا و روسیه) تدریجاً به روندی شکل داد که به تولید تصویر دشمن در ساختار ادراکی حکومتگران بعدی ایران در عصر پهلوی انجامید و آنان بر این مبنا مناسبات سیاسی خود را با قدرتهای معاصر خود پیریزی کردند. از این رهگذر، یافته نویسنده آن است که روند تاریخی مورد نظر در عصر قاجار آمیزهای از غلبۀ نظامی، نفوذ سیاسی و بهرهبرداری اقتصادی قدرتهای نامبرده بود.
Keywords [Persian]